تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق،
که نامی خوش‌تر از اینت ندانم.
وگر – هر لحظه – رنگی تازه گیری،
به غیر از زهر شیرینت نخوانم.
تو زهری، زهر گرم سینه‌سوزی،
تو شیرینی، که شور هستی از توست.
شراب جام خورشیدی، که جان را
نشاط از تو، غم از تو، مستی از توست.
بسی گفتند: – «دل از عشق برگیر!
که: نیرنگ است و افسون است و جادوست!»
ولی ما دل به او بستیم و دیدیم
که او زهر است، اما … نوشداروست!
چه غم دارم که این زهر تب‌آلود،
تنم را در جدایی می‌گدازد

 


 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 6 شهريور 1393برچسب:, | 2:38 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

عمر گران ميگذرد خواهي نخواهي
سعي بر آن كن نرود روبه تباهي

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 6 شهريور 1393برچسب:, | 2:36 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

چه تصویر زیباییست
آنجا که امید و تلاش دست به دست هم میدهند
و دیو سستی و ناامیدی را نقش بر زمین می کنند…


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 6 شهريور 1393برچسب:, | 2:36 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

در قلــــــــــــب کوچکم
فرمانروایــــــــــــی میکنی
بدون هیچ نائب السلطنه ای
کسی نمیداند چه لذتـــــــــــــــــــــــــــــــی دارد
بهترین پادشاه تاریخ را در
دل داشــــــــــتن….!


 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 6 شهريور 1393برچسب:, | 2:35 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

برای رفع فشارهای عصبی باید دو گام برداشت :
گام نخست اینکه برای مسائل جزئی خود را ناراحت نکنید
گام دوم اینکه بدانید : تمام مسائل جزئیست …

 


 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 6 شهريور 1393برچسب:, | 2:35 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

برای طولانی زیستن، لازم نیست به روزهای زندگی ات اضافه کنی،
تلاشت این باشد که "زندگی" را به روزهایت اضافه کنی …


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 6 شهريور 1393برچسب:, | 2:34 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

وقتی میشه با مهربونی ، کسی رو متوجه خطاهاش کرد ،
وقتی میشه با محبت دلیل شکستش رو بهش یاد آور شد ،
وقتی میشه با یه لبخند کاری رو ازش خواست ،
وقتی میشه …..
چرا با طعنه ، سرزنش ، تحقیر و ….. ؟
به نظر میرسه اولین زبانی که باید یاد بگیریم ، زبان محبت عزیزان


 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 6 شهريور 1393برچسب:, | 2:26 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

آنهایی که آرام و آهسته در لحظه ها قدم می گذارند
آنهایی که در سکوت، تردید فردا را می پوشانند…
آنهایی که در تاریکی با قدرت کلام، روز را نوید می دهند♥
آنهایی که بی سخن با عمق نگاهی دوست داشتن را فریاد می کنند♥
آنهایی که زیر چتر عشق بی منت ،باران را به میهمانی صداقت می برند…
آنهایی که بی بهانه جشن دلتنگی را با بوسه ای خاتمه می دهند♥
را بیشتر دوست دارم…
♥ روزگارتون سرشار از نسیم مهربانی ♥


 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 6 شهريور 1393برچسب:, | 2:25 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

خداوند بهترین چیزها را به کسانی میبخشد که انتخابها را به او واگذار میکنند…
خودتان را باور داشته باشید، شما لایق بهترین ها هستید..
دلتان پر امید و دستتان همیشه در دستان خدا ♥♥♥♥


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 6 شهريور 1393برچسب:, | 2:25 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

تو شاهکار خالقی تحقیر را باور نکن
بر روی بوم زندگی هر چیز میخواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست … تقدیر را باور نکن
تصویر اگر زیبا نبود ، نقاش خوبی نیستی
از نو دوباره رسم کن تصویر را باور نکن
خالق تو را شاد آفرید آزاد آزاد آفرید
پرواز کن تا آرزو زنجیر را باور نکن …


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 6 شهريور 1393برچسب:, | 2:19 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

تو تنها نیستی…
دوستانی در نزدیکی ات قدم می زنند،
که شاید هرگز نبینی…
مهربانی هایی که،
شاید بعد ها نصیبت شود…
گفته ی سهراب را گوش کردی؟؟؟
چشم هایت را شُستی
؟؟؟
جورِ دیگر دیدی؟؟؟


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 5 شهريور 1393برچسب:, | 12:13 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

هرگز برای عاشق شدن دنبال باران و بابونه نباش، گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که زندگیت را روشن می کند.
همیشه حرفی رو بزن که بتونی بنویسی، چیزی رو بنویس که بتونی امضاش کنی و چیزی رو امضاء کن که بتونی پاش بایستی.
وقتی به چیزی می رسی بنگر که در ازای آن از چه گذشته ای.
هیچ چیز بیهوده تر از این نیست که انرزی ات را صرف نگرانی کنی…
هر چه بیش تر خودت را درگیر مشکل کنی ان مشکل سخت تر میشود…
مسایل را خیلی جدی نگیر…
زندگی ات را با ارامش سپری کن نه با افسوس…


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 5 شهريور 1393برچسب:, | 12:8 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

جاده ی موفقیت سر راست نیست
پیچی وجود دارد به نام شکست
دور برگردانی به نام سردرگمی
سرعت گیر هایی به نام دوستان
چراغ قرمز هایی به نام دشمنان
چراغ احتیاط هایی به نام خانواده
تایر های پنچری خواهید داشت به نام شغل
اما اگر یدکی به نام عزم داشته باشید
موتوری به نام استقامت
و راننده ای به نام خدا
به جایی خواهید رسید که موفقیت نام دارد.


 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 5 شهريور 1393برچسب:, | 12:3 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

 

 

 

چارلز دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی اش همایون می گوید :

چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن ؟؟ یعنی مردای ایرانی اینقدر کارنامه خرابی دارند و خودشون رو نمیتونن کنترل کنن؟؟

همایون لبخندی میزند و می گوید : ملکه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده ؟ و هر مردی می تونه ملکه انگلستان رو ببینه؟!

چارلز با عصبانیت می گوید : نه! مگه ملکه فرد عادیه ؟!! فقط افراد خاصی می تونن با ایشون دست بدن و در رابطه باشن!!!

همایون هم بی درنگ می گوید : خانوم های ایرونی همشون ملکه هستن

 

خداوند لبخند زد و .... دختر آفریده شد!

لبخند خدا پیشاپیش روزت مبارک

 

 

خواستم به این بهونه پیشاپیش این روز و به همه ی دختر خانم های نجیب سرزمینم مخصوصا دختر های پاک دل و همراه این وب تبریک بگم ... روزتون مبارکــــــــــــــــــــــــــــــــ

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 5 شهريور 1393برچسب:, | 9:46 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |


 

برو چشم چرانی=گوگل


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 4 شهريور 1393برچسب:, | 20:44 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |


اﻭﺝ ﻣـﺮﺩﺍﻧﮕـﯽ ﻧﺴﻞ ﺟﺪﯾـﺪ ﺭﺍ ﻭﻗﺘـﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ : ﭘﺴﺮﯼ ﺑﺎ ﻧﺎﺯﮎ ﮐﺮﺩﻥ

ﺻﺪﺍﯾـﺶ ﺑﺎ ﺗﻠﻔـﻦ ﺍﺯ ﻫﻤﺠﻨـﺲ ﺧﻮﺩ، ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔـﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ .

 

ﺍﻭﺝ ﻣﺮﺩﺍﻧــﮕﯽ ﻧﺴـﻞ ﺟﺪﯾﺪ ﺭﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﻬﻤﯿـﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ :

ﭘﺴﺮﯼ ﺍﺯ ﮐﻼﻩ ﮔﯿﺲ، ﻣﻮﺑـﻨﺪ، ﻭ ﮔﻮﺷـﻮﺍﺭﻩ ، ﺑﺎ ﺍﻓﺘﺨـﺎﺭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ .

 

ﺍﻭﺝ ﻣـﺮﺩﺍﻧﮕـﯽ ﻧﺴﻞ ﺟﺪﯾﺪ ﺭﺍ ﻭﻗﺘـﯽ ﻓﻬﻤـﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﯾـﺪﻡ :

ﭘﺴﺮﯼ ﺗـﻮﯼ ﺩﻋﻮﺍ، ﺟﺎﯼ ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻥ، ﺟﯿــــﻎ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ !

 

ﺍﻭﺝ ﻣـﺮﺩﺍﻧـﮕـﯽ ﻧﺴﻞ ﺟﺪﯾـﺪ ﺭﺍ ﻭﻗـﺘـﯽ ﻓﻬﻤﯿـﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﯾـﺪﻡ :

ﭘﺴﺮﯼ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺩﻗﯿـﻖ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﻭ ﺯﻧـﺪﮔـﯽ ﺍﺵ

ﺑﻪ ﺁﯾﻨـﻪ ﺯﻝ ﻣﯿـﺰﺩ ﻭ ﺍﺑﺮﻭ ﺑﺮﻣـﯿﺪﺍﺷﺖ

 

ﺍﻭﺝ ﻣـﺮﺩﺍﻧﮕـﯽ ﻧﺴﻞ ﺟـﺪﯾﺪ ﺭﺍ ﻭﻗﺘـﯽ ﻓﻬﻤـﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﯾـﺪﻡ :

ﯾﮏ ﭘﺴـﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧـﯽ ﻓﻘﻂ ﻣـﺎﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﺍﻫـﺮﺵ ﺭﺍ ﻧـﺎﻣﻮﺱ ﺧـﻮﺩ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ،

ﻧـﻪ ﺗﻤـﺎﻡ ﺩﺧﺘـﺮﺍﻥ ﺍﯾــﻦ ﺳـﺮﺯﻣﯿــﻦ ﺭﺍ .

 

ﺍﻭﺝ ﻣﺮﺩﺍﻧـﮕــﯽ ﻧﺴﻞ ﺟﺪﯾﺪ ﺭﺍ ﻭﻗـﺘـﯽ ﻓﻬﻤﯿـﺪﻡ ﮐـﻪ ﺩﯾـﺪﻡ :

ﭘـﺴـﺮﯼ ﺣﺎﺿﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﯿﺒـﺶ ﺑﺒﺨﺸﺪ، ﺗﺎ ﻫـﺮ ﺷﺐ

ﮐﻨﺎﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺧـﺘﺮﺍﻥ ﺷﻬﺮﺵ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ

 

ﺧـﻼﺻـﻪ ﺍﻭﺝ ﻣـﺮﺩﺍﻧـﮕـﯽ ﺍﯾﻦ ﻧـﺴﻞ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧـﯿﻠـﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺩﯾــﺪﻡ ...

 

ﭘـﺴﺮ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦِ ﻣــﻦ، ﺑﻬﺘـﺮﯾـﻦ ﺩﻋﺎﯾﻢ ﺑﺮﺍﯾـﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳـﺖ ﮐﻪ :

"ﻣﺮﺩﺍﻧـﮕـﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻫـﯽ "

ﮐﻪ ﺍﮔـﺮ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫـﯽ ﺩﯾـﮕﺮ ﻫﯿـﭻ ﻧـﺪﺍﺭﯼ ...


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 4 شهريور 1393برچسب:, | 20:27 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

یه دعای بی نظیر

 

این دعا را منتشر کنید و ببینید چطور غم هایتان از بین میرود:


((سبحان الله یا فارِجَ الهَمّ و یا کاشفَ الغَم

فرِّجْ هَمّی و یَسِّرْامری و ارحَمْ ضعفی و قِلةَ حیلتی

و ارزُقنی من حیث لا اَحتَسِبُ یاربّ العامین))

ترجمه:

منزه است خداوندی که بر طرف کننده غم ها است. غم و مشکل من را برطرف کن،

بر ضعف و کمی چاره ام رحم کن و مرا از جایی که گمان نمی کنم روزی ده ای

پروردگار جهانیان.

 

حضرت محمد (ص) فرمودند : هرکس مردم را از این دعا با خبر کند در گرفتاریش

 گشایش پیدا می کند.


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 4 شهريور 1393برچسب:, | 20:25 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |


به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند !

به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری ، نخند !

به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند ، نخند !

به دبیری که دست و عینکش گچی ست و یقه ی پیراهنش جمع شده ، نخند !

به دستان پدرت...

به جارو کردن مادرت...

به راننده ی چاق اتوبوس...

به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سردارد...

به راننده ی آژانسی که چرت می زند...

به پلیسی که سر چهار راه با کلاه صورتش را باد می زند...

به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته و در کوچه ها جار می زند...

به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد...

به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی...

به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان...

به زنی که با کیفی بر دوش به دستی نان دارد و به دستی چند کیسه میوه و سبزی...

به هول شدن همکلاسی ات پای تخته...

به مردی که در بانک از تو می خواهد برایش برگه ای را پر کنی...

به اشتباه لفظی بازیگر نمایشی...

نخند ...

نخند که دنیا ارزشش را ندارد ...

که هرگز نمی دانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند:

آدم هایی که هر کدام برای خود و خانواده ای، همه چیز و همه کسند.

آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند...

بار می برند...

بی خوابی می کشند...

کهنه می پوشند...

جار می زنند...

سرما و گرما را تحمل می کنند...

و گاهی خجالت هم می کشند

خیلی ساده ... نخند دوست من!!!

هرگز به آدم ها نخند

خدا به این جسارت تو نمی خندد ؛ اخم میکند.


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 4 شهريور 1393برچسب:, | 12:18 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

نان تافتون با طعم کارآفرینی

افسانه چک، ۲۲ سال دارد؛ مدیر فروشگاه «پردیس» روستای پاشاکلای آمل است و در نانوایی روستای شاهاندشت آمل به پخت نان مشغول است. افسانه، فروشگاه و نانوایی را در سال ۱۳۸۶ و با کمک همسرش تاسیس کرده و همزمان در رشته‌ی کارشناسی علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور مشغول تحصیل است. مصاحبه‌ی با او را در زیر بخوانید:

گفتگو

وقتی که بچه بودید می‌خواستید بزرگ شدید چه کاره شوید؟
دوست داشتم دبیر شوم و به بچه‌ها درس بدهم.

چه انگیزه‌ای باعث شد که شما بخواهید یک کارآفرین شوید؟
ابتدا نیاز مالی باعث شد چون بدهی زیادی داشتیم و لازم بود کار کنم ولی بعد علاقه به ادامه کار داشتم.

 

الگوی شما از ای‌نکه خواستید به این عرصه وارد شوید چه کسی (یا کسانی) بودند؟
مادر من مانند اکثر بانوان شمالی خیلی اهل کار و فعالیت است. ایشان همواره الگو و مشوق اصلی من بوده است.

زندگی شما قبل از اینکه به یک کارآفرین تبدیل شوید، چگونه بود؟
قبل از ازدواج دانشجو بودم. بعد از ازدواج زود بچه‌دار شدم. متاسفانه در تحصیلم وقفه افتاد و در حال حاضر کار می‌کنم تا فرزندم بزرگتر شود و بتوانم ادامه تحصیل بدهم.

کمی در مورد کسب و کار فعلی‌تان توضیح دهید (شروع کار، گسترش به مرور زمان، تغییر و تحول در خدمات یا محصول ارایه شده و ...)
در محله‌ای که زندگی می‌کنیم نانوایی نبود، به همین دلیل با همسرم که لیسانس مدیریت دولتی دارد ولی شغل مناسب رشته تحصیلی خود پیدا نکرده بود تصمیم گرفتیم نانوایی احداث کنیم. الان من در نانوایی نان سنتی تافتون می‌پزم. یک فروشگاه مواد غذایی هم داریم که کار اداره آن با من است. من فروش و جا‌به‌جایی مواد و نظافت محل را به عهده دارم.

 بزرگترین ترس و نگرانی شما برای شروع کسب و کار چه بود؟ آیا شغل قبلی خود را ترک کردید؟ یا اینکه پیش از شروع کسب و کار خود شاغل نبودید؟
در انجام کار فروشگاه مواد غذایی نگران نبودم ولی در مورد نانوایی به دلیل تازه کاری‌ام می‌ترسیدم نان‌ها خوب از آب در نیایند که البته به مرور با تجربه شدم و نان‌های خوبی می‌پزم.

کمی برای ما از نحوه سرمایه‌گذاری و اهمیت مسایل مالی در ابتدای کار بگویید. آیا مسایل مالی عامل بازدارنده‌ای محسوب می‌شد؟ چگونه بر این مشکل غلبه کردید؟
بله؛ مسایل مالی خیلی مهم‌اند . من همه‌ی اندوخته طلایم را فروختم، از خانواده هم قرض کردیم تا کار را شروع کنیم. هنوز هم کلی بدهی داریم که به مرور می‌پردازیم.

یک روز عادی برای شما چگونه سپری می‌شود؟ برای استراحت‌تان چه کار می‌کنید؟ چه فعالیتی به شما آرامش می‌دهد؟ چطور بین کارِ خانه و کار بیرون تعادل برقرار می‌کنید؟
ساعت شش صبح بیدار شده به نانوایی می‌روم تا ساعت ۱۰ پخت می‌کنم. بعد بر می‌گردم خانه تا ساعت ۱۲ به کارهای خانه رسیدگی می‌کنم بعد از ظهر به فروشگاه می‌روم و عصر دوباره به نانوایی بر می‌گردم برای پخت نان شب. ساعت هشت و نیم به خانه رفته و شام را تهیه می‌کنم و دیر وقت می‌خوابم. فعلا برای سرگرمی کاری نمی‌کنم چون وقت ندارم. البته زمان‌هایی که با فرزندم وقت می‌گذرانم و بازی می‌کنم لذت‌بخش است.

 فکر می‌کنید اداره و تاسیس یک فعالیت کارآفرینانه، چه تغییراتی در شخص شما ایجاد کرده است؟ چه تجربیاتی را از کسب و کار خود به زندگی اجتماعی و خانوادگی خود منتقل کرده‌اید؟
احساس می‌کنم خیلی از نظر اجتماعی رشد کرده‌ام. اعتماد به نفس و تواناییم بهتر شده. تحملم بالاتر رفته. البته خیلی هم خسته می‌شوم و اوقات فراغت کمی دارم. رفت و آمد خانوادگی‌ام کم شده که با اعتراض اطرافیانم مواجه‌ام.

نقش خانواده و اطرافیان خودرا در موافقت خود چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا درگیری‌های سر کار را با خود به خانه می‌آورید؟
خانواده‌ام همیشه حامی و مشوق بوده‌اند. با همسرم همکاریم و رابطه خوبی داریم.

چه بخشی از کارتان بیشتر برایتان لذت‌بخش است؟
وقتی مشتریان از پخت نان راضی‌اند و تشکر می‌کنند خیلی لذت می‌برم.

در حال حاضر مهم‌ترین مشکل یا دغدغه‌ای که در کسب و کارتان با آن درگیر هستید چیست؟
مشکل خاصی ندارم؛ گاهی نگران رونق کار می‌شوم.

آینده‌ی کسب و کار خود را در کوتاه مدت و دراز مدت چگونه برآورد می‌کنید؟ در خوش‌بینانه‌ترین حالت؟ در بدبینانه‌ترین حالت؟
بدبینانه این است که همین طور بمانیم. خوش‌بینانه هم این است که رشد مالی داشته باشیم و چند شعبه در شهرهای بزرگ بزنیم.

یک خاطره‌ی جالب و تاثیرگذار از کسب و کار و چالش‌های خود بگویید.
بهترین خاطره‌ی هر روزم تشویق مردم بابت کارم است که به نظر همه متفاوت با کارهای خانم‌های دیگر است.

تا حالا شکست خورده‌اید؟ چه راه‌های خلاقانه‌ای را امتحان کرده‌اید که تضمین کننده سلامت و پیشرفت کارتان باشد؟
بله البته اول خیلی ناراحت می‌شوم و دنبال راه حل می‌گردم .گاهی هم از اطرافیان مشورت می‌گیرم. همیشه هم مشکل حل شده است.

 چه توانایی و قابلیتی در شما باعث موفقیت‌تان شده است؟
پر کار و پر انرژی‌ام؛ نظم و انضباط دارم و دلسوزم.

اگر می‌توانستید با تجربه و اطلاعات فعلی خود، به گذشته بازگردید، و به خودتان پیش از شروع کسب و کار خود یک نصیحت کنید، آن نصیحت چه بود؟
خیلی زود بچه‌دار شدم. اگر می‌توانستم بعد از اتمام تحصیل دارای فرزند می‌شدم تا در تحصیلم وقفه نباشد.

 آیا برای بانوان پیامی دارید؟
با توکل به خدا کار کنید .با فکر و تدبیر کار راشروع کنید و نظم داشته باشید تا به خواسته‌های‌تان برسید.


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 4 شهريور 1393برچسب:, | 11:28 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

 

 

20 کاربرد خانگی از نوشابه های گازدار

قدرت اسیدی نوشابه های گاز دار خیلی به اسید باتری نزدیک است , در نتیجه میتوانند سطوح را مانند یا حتی بهتر از خیلی پاک کننده های حاوی مواد سمی , تمیز کنند.
و اما ۲۰ کاربرد خانگی نوشابه ها غیر از آشامیدن به صورت زیر می تواند باشد:
۱٫ پاک کردن لکه های چربی از پارچه و لباس
۲٫ از بین بردن زنگ زدگی با استفاده از یک پارچه یا اسفنج آغشته به نوشابه. همچنین مهره های زنگ زده را با این روش میتوان به راحتی باز کرد.
۳٫ از بین بردن لکه خون از پارچه و لباس
۴٫ تمیز کردن لکه های روغن از کف گاراژ و پارکینگ. در این مورد باید اجازه دهید لکه با نوشابه خیس بخورد سپس کف را بشورید.
۵٫ کشتن کرم ها ی مزاحم از طریق اسید موجود در آن.
۶٫ پاک کردن تابه های سوخته شده . در این مورد باید اجازه دهید تابه در نوشابه خیس بخورد سپس آبکشی کنید.
۷٫ رسوب زدایی و گچ زدایی از کتری ( مانند تابه .حتی بهتر است نوشابه را در کتری بجوشانید).
۸٫ پاک کردن ترمینال های باتری خودرو با ریختن مقدار کمی نوشابه روی هر یک از آنان.
۹٫ پاک کردن موتور. توزیع کنندگان نوشابه ده ها است که از همین روش استفاده می کنند.
۱۰٫ درخشان و براق کردن سکه های قدیمی. خیساندن سکه ها در نوشابه کدر بودن آنها را از بین می برد.
۱۱٫ تمیز کردن درز بین کاشی ها و موزاییک و سرامیک
۱۲٫ جرم زدایی از دندان مصنوعی. بهتر است در یک ظرف در بسته باشد. مقداری طول میکشد اما جواب میدهد. جالب است بدانید یک دندان طبیعی را نیز اگر در نوشابه برای یک مدت زمانی نگه دارید, دندان در آن حل میشود!!!
۱۳٫ جدا کردن چسب و آدامس از مو.
۱۴٫ پاک کردن لکه از ظروف چینی
۱۵٫ برای جرم زدایی از استخر یا حوض. کافی است دو تا بطری نوشابه خانواده داخل استخر یا حوض بریزید.
۱۶٫ برای پاک کردن یا کم کردن رنگ مو. بهتر است از نوشابه های رژیمی برای این کار استفاده گردد.
۱۷٫ پاک کردن لکه های جوهر از روی فرش. برای این کار مقداری نوشابه در محل مورد نظر ریخته , کمی محل را سابیده سپس با آب و صابون لکه های جوهر را از روی فرش پاک کنید.
۱۸٫ برای تمیز کردن و جرم زدایی از توالت. مقداری نوشابه در کاسه توالت ریخته , مقداری اجازه دهید بماند سپس آب بگیرید.
۱۹٫ با مقداری نوشابه و فویل آلمینیوم میتوانید سطوح نقره ای و کرومی و غیره را درخشنده تر کنید.
۲۰٫ برای پاک کردن رنگ از وسایل فلزی مانند مبلمان های فلزی. برای این کار یک حوله را داخل نوشابه بخیسانید و سپس حوله را روی سطوح رنگی بیاندازید.

همانطور که مشاهده فرمودید قدرت اسیدی نوشابه های گازدار در حدی است که از آن برای جرم زدایی توالت هم استفاده میشود. بنابراین جدای از ضررهای فراوانی که قند موجود در نوشابه ها دارد, اسید موجود در نوشابه های گازدار هم میتواند آسیب جدی به مینای دندان , معده و غیره بزند. متاسفانه در کشور ما هم سرانه مصرف نوشابه های گازدار از خیلی کشورهای توسعه یافته و نیافته دیگر بیشتر است. و به همان نسبت بیماری های دندان و پوکی استخوان و دیابت هم بیشتر. پس بیایید از نوشابه های گازدار به جای آشامیدن برای مصارف بالا از آنها استفاده کنیم و سر سفره های خود از نوشیدنی ها و شربت های سالم و ایرانی استفاده کنیم و سلامت خود و جامعه را ارتقا بخشیم.

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 4 شهريور 1393برچسب:, | 11:24 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • پاتوق مقالات شما