برایم مهم نیست از بیرون چگونه به نظر می آیم…
کسانی که درونم را می بینند برایم کافیند…
برای آن هایی که از روی ظاهرم قضاوت میکنند حرفی ندارم…
با خود می گویم بگذار همان بیرون بمانند


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 5 خرداد 1393برچسب:, | 22:10 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

امید یعنی بدونی٬ تا هستی میتونی تغییر کنی و دنیا رو تغییر بدی.
امید یعنی بدونی٬ خداوند دوستت داره و اگه به تو زمان داده معنیش اینه که توی این فرصت میشه یه کارایی کرد.
امید یعنی این که همیشه بخشش خداوند را از اشتباه خود بزرگتر بدانیم.
امید یعنی این که اگر دانه ی زندگی صد بار از دستمان رها شد٬باز هم برای برداشتن و به مقصد رساندن آن به
ابتدا برگردیم این بار٬ محکم تر گام برداریم.


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 5 خرداد 1393برچسب:, | 21:53 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

امیدوارم آنقدر خوبــــــــــــــــــ باشیم
و زیبا زندگی کنیم
که وقتی از خط پایان زندگی می گذریم
کسی دست نزند…


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 5 خرداد 1393برچسب:, | 21:18 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

توكل يعني :
اجازه بدهي خداوند خودش تصميم بگيرد !
تو فقط دعا كن
و
پيشاپيش شاد باش
و
ايمان داشته باش كه خداوند…
دعايـت را بــــــــــــــــــزودي مســــــــتجاب ميكند !!!
چون خداوند …
نه به اندازه آرزويت ،
كه به اندازه امــــــــــــــيد
و
اطـــــــــمينان توست ،
كه ميبخشد…


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 5 خرداد 1393برچسب:, | 21:16 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

چگونه یک روز دلپذیر داشته باشید
- به غریبه ها لبخند بزنید
- آهسته حرکت کنید
- بگویید " ممنون "
- از دیگران بسیار تمجید کنید
- خوب لباس بپوشید
- عطر بزنید
- مراعات کنید و گوش دهید
- جذاب رفتار کنید
- بخندید
- برای آدمها آرزوی روزی خوش کنید


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 5 خرداد 1393برچسب:, | 21:8 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

گفت برمیگردم
گفت برمیگردم
و رفت
و همه پل های پشت سرش را ویران کرد…
همه میدانستند دیگر بازنمیگردد
اما بازگشت!
بی هیچ پلی در راه…
او مسیر مخفی بادها را میدانست
قصه گوی پروانه ها
برای ما از فهم فیل و صبوری شتر سخن میگفت
چیزهایی دیده بود به راه و
چیزهایی شنیده بود به خواب…
او گفت:
اشتباه میکنند بعضی ها که اشتباه نمیکنند
باید راه افتاد
مثل رودها که بعضی به دریا میرسند
بعضی هم به دریا نمیرسند
"رفتن" هیچ ربطی به "رسیدن" ندارد…


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:, | 10:38 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

مردانگی همه اش خلاصه می شود در یک کلام
"امنیت "
امنیت می دانی چیست؟
محکم دستش را گرفتن
با دیوانگی هایش زندگی کردن
احساسِ زنانه اش را فهمیدن
قدر اشک هاش رو دونستن
امنیت یعنی
دستت را که می گیرد
صورتت را که می بوسد
بداند ناب تر از دست هایِ تو دستی نیست
بداند
ماندی تر از نگاهِ تو چشمی نیست
بداند
برایِ بوسه هایش مرز نمی گذاری
برایِ خنده هایش می خندی
برایِ گریه هایش شانه می شوی


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:, | 10:36 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

برای تهیه یک غذای عالی، در واقع باید مواد اولیه‌مان از بهترین‌ها باشد…
مواد اولیه‌ی موفقیت:
بک باریکه رویا
مقدار کمی الهام
یک بطری عشق
دو برابر تعهد
دو قطره خلاقیت
سه افشره‌ امید
یک قاشق سرپر صبر
سس خانگی (راز خانوادگی)
کنسروی از شجاعت


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:, | 10:31 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

هروقت از دستش ناراحت شدی فقط یه لحظه به نبودنش یا نداشتنش فکر کن…

 


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:, | 9:34 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

گاهی می خندم به این زندگی
دلخوشی های کوچک و گذرا
من به این ناچیزها دلخوشم
و نگاهم را بستم به هرچه آینده
اما خدای من ، وفادارمانده به من
او توبه هایم را می پذیرد
اما من باز مثل هزاران عهدشکنی دیگر
می شکنم این چینی نازک را
فدای وفاداری خدای باوفایم که ؛
اگر وفای او نبود من هزار بار در زندگی شکسته بودم !


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:, | 9:28 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

برخی آدم‌ها در بلاها و سختی‌ها نه‌ تنها خود را نمی‌بازند، بلکه به محیط انرژی هم می‌دهند! آن‌ها از محیط اثر نمی‌گیرند بلکه محیط را تغییر می دهند. آن‌ها مثل قهوه عمل می‌کنند. تمام محیط را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند، تمام محیط را معطر می‌کنند. به زندگی رنگ و طعم می‌دهند و این‌ها هستند که زنده می‌مانند و زندگی‌ساز هستند.


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:, | 9:23 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

همه‌ی مداد رنگی‌ها مشغول بودند
به جز مداد سفید
هیچ کسی به او کار نمی‌داد
همه می گفتند: "تو به هیچ دردی نمی‌خوری…!"
یک شب که مداد رنگی‌ها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند
مداد سفید تا صبح کار کرد
ماه کشید…
مهتاب کشید…
و آنقدر ستاره کشید که کوچک و کوچک و کوچک‌تر شد
صبح توی جعبه‌ی مداد رنگی جای خالی او با هیچ رنگی پر نشد.


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 2 خرداد 1393برچسب:, | 10:50 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

ای بی خبران شکل مجسم هیچ است
وین طارم نه سپهر ارقم هیچ است
خوش باش که در نشیمن کون و فساد
وابسته يک دمیم و آن هم هیچ است
دنيا ديدی و هر چه ديدی هيچ است
و آن نيز که گفتی و شنيدی هيچ است
سـرتاسـر آفـاق دویـدی هیـچ است
و آن نيز که در خانه خزيدی هيچ است
چون نيست ز هر چه هست جز بـاد بدست
چون هست ز هر چـه هست نقصان و شکست
انـگار که هســت هـر چه در عـالم نيست
پندار کــه نـيست هــر چـه در عـالم هــست


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 2 خرداد 1393برچسب:, | 10:27 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

من راست و درست و پاک خواهم بود،
زيرا كساني هستند كه به من اطمينان كرده اند؛
من شكيبا و نيرومند خواهم بود،
زيرا سختي هاي بسيار براي تحمل كردن وجود دارد؛
من دلير و پردل خواهم بود،
زيرا چه بسيار جاها كه بايد خطر كرد ؛
من دوست آن كس كه دوستي ندارد خواهم بود ؛
من به مردمان هديه خواهم داد و هديه را فراموش خواهم كرد ؛
من فروتن خواهم بود ، زيرا از ناتوانايي هاي خود آگاهم ؛
من نگاهم را به آسمان خواهم كرد،
عشق خواهم ورزيد،
لبخند خواهم زد،
و افتاده را بر خواهم كشيد.
چون به خدا ورسولش ایمان دارم.


 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 1 خرداد 1393برچسب:, | 21:44 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

برای دوست داشتنت
محتاج دیدنت نیستم…
اگر چه نگاهت آرامم می کند
محتاج سخن گفتن با تو نیستم…
اگر چه صدایت دلم را می لرزاند
محتاج شانه به شانه ات بودن نیستم…
اگر چه برای تکیه کردن ،
شانه ات محکم ترین و قابل اطمینان ترین است!
دوست دارم ، نگاهت کنم … صدایت را بشنوم…به تو تکیه کنم
دوست دارم بدانی ،
حتی اگر کنارم نباشی …
باز هم ،
نگاهت می کنم …
صدایت را می شنوم …
به تو تکیه می کنم
همیشه با منی ،
و همیشه با تو هستم،
هر جا که باشی!……


 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 1 خرداد 1393برچسب:, | 21:13 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

می روی
تمام که نمیشوی
تنها میروی و من
به رد پایت
که روی زندگی ام مانده
خیره می شوم…
عباس معروفی
مرا به وسعت آینه ها تماشا کن
هزار تکه شدن را دوباره معنا کن
منم، همین من ِ تا چند لحظه پیش از این
ببین شکسته شدم، خوب تر تماشا کن
هزار آینه، تصویرهای تو در تو
مرا میان هزاران هزار، پیدا کن
مرا به حرمت همین چند قطره اشکی که
به پای حضرتتان ریخت، نذر اینجا کن
هزار قفل بدون کلید آوردم
تو قفل های دلم را یکی یکی وا کن
شبیه مصرع پایانی ِ رباعی ها
مرا خلاصه ترین اتفاق دنیا کن..


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 1 خرداد 1393برچسب:, | 20:31 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

یادمان باشد فردا حتما ،ناز گل را بکشیم
حق به شب بو بدهیم
و نخندیم دیگر به ترکهای دل هر گلدان!
و به انگشت نخی خواهیم بست
تا فراموش نگردد فردا
زندگی شیرین است!
زندگی باید کرد…


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 1 خرداد 1393برچسب:, | 12:17 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

چند بار اميد بستي و دام برنهادي
تا دستي ياري دهنده
کلامي مهرآميز
نوازشي
يا گوشي شنوا
به چنگ آري ؟
چند بار
دامت را تهي يافتي ؟
از پاي منشين
آماده شو که ديگر بار و ديگر بار
دام باز گستري


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 1 خرداد 1393برچسب:, | 12:15 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﭼﻨﺪ ﺭﯾﺸﺘﺮ ﺑﻮﺩ
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﯼ!
ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﻧﻮ ﺑﺴﺎﺯﯼ
ﺟﻬﺎﻧﺖ ﺭﺍ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ
ﺑﺎﻭﺭﺕ را
" ﻣﻬﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺳﺖ …


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 1 خرداد 1393برچسب:, | 11:50 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

نیم کیلو باش ولی مرد باش ..


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 1 خرداد 1393برچسب:, | 11:46 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • پاتوق مقالات شما