پروردگارم!
نگاه مهربانت را از من و کسانی که دوست شان دارم مگیر…
آمین


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 1 خرداد 1393برچسب:, | 11:42 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

لبخند بیش از چند لحظه دوام ندارد ولی خاطره آن جاودانی است .


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 1 خرداد 1393برچسب:, | 11:26 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

در دمادم زندگیم
هرگاه نا امیدی بر من
مستولی می شود
نگاه جنس آرامشت هست
تا با نگاهی به آسمان
تمامی دلهره ها را از من بگیرد
هرگاه صدای قدم های تنهاییم
مرا می لرزاند
توهستی
که آغوش الاهیت را
تا بی نهایت آسمان ها
در اختیارم گذاری
خدایا ممنون


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 27 ارديبهشت 1393برچسب:, | 9:32 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

انسان های بزرگ در باره عقاید سخن می گویند

 

 

انسان های متوسط در باره وقایع سخن می گویند

 

 

انسان های کوچک پشت سر دیگران سخن می گویند

 

 

انسان های بزرگ درد دیگران را دارند

 

 

انسان های متوسط درد خودشان را دارند

 

 

انسان های کوچک بی دردند

 

 

انسان های بزرگ عظمت دیگران را می بینند

 

 

انسان های متوسط به دنبال عظمت خود هستند

 

 

انسان های کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند

 

 

انسان های بزرگ به دنبال کسب حکمت هستند

 

 

انسان های متوسط به دنبال کسب دانش هستند

 

انسان های کوچک به دنبال کسب سواد هستند

 


انسان های بزرگ به دنبال طرح پرسش های بی پاسخ هستند

 

انسان های متوسط پرسش هائی می پرسند که پاسخ دارد

 

انسان های کوچک می پندارند پاسخ همه پرسش ها را می دانند

 


انسان های بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند

 

انسان های متوسط به دنبال حل مسئله هستند

 

انسان های کوچک مسئله ندارند

 

انسان های بزرگ سکوت را برای سخن گفتن برمی گزینند

 

انسان های متوسط گاه سکوت را بر سخن گفتن ترجیح می دهند

انسان های کوچک با سخن گفتن بسیار، فرصت سکوت را از خود می گیرند


 


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 27 ارديبهشت 1393برچسب:, | 9:18 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |


هر صبح پلکهایت فصل جدیدی از زندگی را ورق می زند
سطر اول همیشه این است : خدا همیشه با ماست . . .
پس دوستاي گلم بخوانيدش با لبخند
به خاطر بسپاریم که
همراهی خدا با انسان مثل نفس کشیدن است
آرام، بی صدا، همیشگی . . .


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 27 ارديبهشت 1393برچسب:, | 9:7 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

قطاری سوی خدا می رفت همه ی مردم سوار شدند ، به بهشت که رسیدند پیاده شدند
و
فراموش کردند که مقصد
خدا بود
نه بهشت.


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 27 ارديبهشت 1393برچسب:, | 9:4 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

بستن چشم‌هایت چیزی را تغییر نمی‌دهد. هیچ چیز فقط به خاطر اینکه تو آنچه را دارد اتفاق می‌افتد نمی‌بینی٬ ناپدید نمی‌شود. در حقیقت بار دیگری که چشم‌هایت را باز کنی اوضاع حتی خیلی بدتر خواهد بود. دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم این چنین است. چشم‌هایت را کاملا باز نگه دار. فقط یک ترسو چشم‌هایش را می‌بندد. بستن چشم‌هایت و گرفتن گوش‌هایت زمان را متوقف نمی‌کند.


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 27 ارديبهشت 1393برچسب:, | 9:2 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

ما همیشه صداهای بلند را می شنویم،
پر رنگ ها را می بینیم، سخت ها را می خواهیم…
غافل از اینکه خوب ها آسان می آیند،
بی رنگ می مانند و بی صدا می روند…


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 27 ارديبهشت 1393برچسب:, | 9:0 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

من…
شيفته‌ي ميزهاي كوچك كافه‌اي هستم..
كه بهانه‌ي نزديك‌تر نشستنمان مي شود!
و من
روبروي تو
مي توانم
تمام شعرهاي نگفته‌ي دنيا را…
يك جا بگويم!!


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 27 ارديبهشت 1393برچسب:, | 8:55 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

زندگی بی نهایت زیباست
تو آمدی که از زیباییش لذت ببری
زیبایی در هر چیزی هست
اگر بخواهی که ببینی …


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393برچسب:, | 21:58 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

ای بکر ترین برکه! هلا سوره ی صافی!
پرهیز کن از این همه پرهیز اضافی!
مهری بزن از بوسه به پیشانی سردم
بد نام که هستیم به اندازه ی کافی!
تلخینه ی آمیخته با هر سخنت را
صد شکر! شکرپاش لبت کرده تلافی!
با یافتن چشم تو آرام گرفتم
چون شاعر درمانده پس از کشف قوافی..
چندی ست که سردم شده دور از دم گرمت..
بر گردنم از بوسه مگر شال ببافی…


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393برچسب:, | 21:11 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

بپرسیم ساعت به وقت دلمان چند است؟
پاسخ که بگیریم باورمان میشود فرصتی برای حسادت نیست
گذشت عقربه ها به مغزمان خواهد کوبیدکه زمانی شاد میشویم که شادی همنوعمان را لمس کنیم
ساعت به وقت دلمان چند است ؟


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393برچسب:, | 21:9 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

هیچ چیز محصورتان نمی کند مگر افکارتان
هیچ چیز محدودتان نمی کند مگر ترسهایتان
هیچ چیز مجبورتان نمی کند مگر اعتقاداتتان


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393برچسب:, | 20:54 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

آن باش که هستی و آن شو که توان بودنت هست …


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393برچسب:, | 9:37 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

خانه ی قلبم خراب از یکّه تازی های توست
عشق بازی کن که وقت عشق بازی های توست
چشم خون، حال پریشان، قلب غمگین، جان مست
کودکم! دستم پر از اسباب بازی های توست
تا دل مشتاق من محتاج عاشق بودن است
دلبری کردن یکی از بی نیازی های توست
قصّه ی شیرین نیفتاده است هرگز اتفاق
هر چه هست ای عشق از افسانه سازی های توست
میهمان خسته ای داری در آغوشش بگیر
امشب ای آتش، شب مهمان نوازی های توست


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393برچسب:, | 9:23 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

درمحفلی گفته شد همه اسم خود را روی بادکنکی بنویسید .
و دراتاقی دیگر قرار دهید.
همه اینکار را انجام دادند . هر کس بادکنک خود را در5 دقیقه پیدا کند .
همه به سوی اتاق رفتند وسریع به دنبال بادکنک خود گشتند
ولی هیچکس نتوانست بادکنک خود را پیدا کند .
دوباره گفتند: این بار هر بادکنکی که برمیدارد به صاحبش دهد .
طولی نکشید که بادکنک خود را یافتند . این کار دقیقاً زندگی ماست .
وقتی تنها به دنبال شادی خودمان هستیم به شادی نخواهیم رسید .
شما شادی را به دیگران هدیه دهید و شاهد آمدن شادی به سمت خود باشید …


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393برچسب:, | 9:16 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

با شما هستم دوست گلم!
هی نشین نگو داغونم!!
خوب گوش کن!
داغون اون کسیه که جلو بیمارستان آس و پاس نشسته چون هر آمپولش دو ملیون تومنه
داغون اون کسیه که مرد خونش واسه نداشتن دیه تو زندونه
داغون اون کسیه که 12 سال منتظر اینکه بچه دار شه
داغون اون پدریِ که هفته ای دو بار دیالیز میشه
داغون اون مادریه که شاهد شیمی درمانیه بچشه
داغون اون دختریه که تو بهشت زهرا گل میفروشه
میفهـــــــــمی ؟!
من و تو داغون نیستیم !!
مشکل ما اینه که ندرتا درباره اون چیزی که داریم فکر می کنیم، در حالیکه مدام تو فکر چیزهایی هستیم که نداریم


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393برچسب:, | 12:1 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

کوچک باش و عاشق…!
که عشق می داند آیین بزرگ کردنت را.
بگذارعشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی.


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393برچسب:, | 9:31 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

گاهی دلت تنگ میشه و دلت نمیخواد هیچ کاری بکنی…
گاهیم اونقدر اونجوری نبودی که میخواستی،کلا بی خیالش میشی!
ولی
برای عوض شدن از اونی که هستی به اونی که میخوای باشی،
باید فقط شروع کنی،باید باهاش روبرو بشی
تا خودت نخوای هیچ وقت چیزی تغییر نمی کنه!
پس شروع کن،
برای شروعی دوباره هیچ وقت دیر نیست…


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393برچسب:, | 9:30 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

پدر تکیه گاهی است که بهشت زیر پایش نیست اما همیشه به جرم پدر بودن باید ایستادگی کند و با وجود همه مشکلات به تو لبخند بزند تا تو دلگرم شوی …
و اگر بدانی چه کسی کشتی زندگی را از میان موج های سهمگین روزگار به ساحل آرام رویاهایت رسانده است ؛ “پدرت” را می پرستیدی !


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 23 ارديبهشت 1393برچسب:, | 15:34 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • پاتوق مقالات شما